سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  تعداد کل بازدید : 198126

  بازدید امروز : 4

  بازدید دیروز : 24

هیئت حضرت علی اکبر(ع)

 
علم راه عذر بر بهانه جویان بسته است . [نهج البلاغه]
 
نویسنده: حسین قیامتیون ::: سه شنبه 86/9/6::: ساعت 10:6 صبح

دشمن درونی


«یک ملت باید دشمن را بشناسد، نقشه‌ی دشمن را بداند و خود را در مقابل آن مجهز کند. ما دو دشمن داریم: یک دشمن، دشمن درونی است؛ یک دشمن، دشمن بیرونی است. دشمن درونی خطرناک‌تر است. دشمن درونی چیست؟ دشمن درونی، خصلت‌های بدی است که ممکن است ما در خودمان داشته باشیم. تنبلی، نشاط کار نداشتن،  ناامیدی، خودخواهی‌های افراطی، بدبین بودن به دیگران، بدبین بودن به آینده، نداشتن اعتماد به خود- نه به شخص و نه به ملت خود- این‌ها بیماری است. اگر این دشمن‌های درونی در ما وجود داشته باشد، کار ما مشکل می‌شود. همیشه دشمنان بیرونی ملت ایران، سعی کرده‌اند این میکروب‌ها را در درون جامعه‌ی ایرانی رسوخ دهند: "شما نمی‌توانید"، "شما قادر نیستید"، "آینده‌ی‌تان تاریک است" ، "افقتان تیره است" ، "بیچاره شُدید" ، "پدرتان درآمد". سعی این بوده است که ملت ما را ناامید، کسل، بی‌‍اعتماد به نفس، تنبل و چشم به دست بیگانه بار بیاورند، این‌ها دشمن درونی است. در طول سال‌های قبل از بروز حرکت اسلامی در کشور ما، بلای عمده‌ی ملت ما این‌ها بود. اگر ملتی این بیماری‌ها را داشته باشد، این ملت پیشرفتش ممکن نیست؛ اگر ملتی مردمش تنبل باشند، ناامید باشند، اعتماد به نفس نداشته باشند، با همدیگر پیوند نداشته باشند، به همدیگر بدبین باشند، از آینده ناامید باشند، چنین ملتی پیش نخواهد رفت؛ این‌ها مثل موریانه‌ای که در درون پایه‌ی بنا بیفتد، بنا را ویران می‌کند؛ مثل کرمی است که داخل میوه قرار بگیرد، میوه را فاسد می‌کند. باید با این صفات مبارزه کرد. ملت ما باید امیدوار، دارای اعتماد به نفس، خوش‌بین به آینده، علاقمند به پیشرفت و معتقد و مؤمن به معنویاتی باشد که او را در این راه کمک می‌کند. بحمدالله، امروز، ملت ما چنین اعتماد به نفس و چنین امیدی دارد؛ باید این‌ها را تکمیل کرد. اگر ما بتوانیم این  دشمن‌ها را در درون خود، در فرهنگ عمومی جامعه‌ی خود از کار بیندازیم، دشمن بیرونی هم  نمی‌تواند به ما صدمه و لطمه‌ای برساند») بخشی از سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حرم مطهّر(
آن‌چه اشاره فرمودند، مشکل اصلی انسان و جوامع انسانی است و مادام که این ضعف برطرف نشود، هیچ‌گونه پیشرفت و ثروتی حاصل نخواهد شد. سعادت انسان، چه در دنیا و چه در آخرت، در گرو غلبه بر این دشمن درونی است. انسان مؤمن، نه آن کسی است که برای دنیای خودش تلاشی نمی‌کند و فقط همّ و غم خودش را متوجه آخرت کرده است؛ بلکه هر کس، همت لازم برای اصلاح معیشت و رفاه خود در دنیا را نداشته باشد، قطعاً نسبت به سعادت و نیک‌بختی اخروی خود نیز، همّت و نشاط لازم را نخواهد داشت.
این که گفته شده است دنیا مزرعه‌ی آخرت است، یعنی این که آخرتِ آباد، دنیای آباد را می‌طلبد. آبادی نیز یعنی از تمام استعدادها و ظرفیت‌ها استفاده کردن و هیچ امکان مثبتی را مُهمل نگذاشتن. دامنه‌ی آبادی، ظاهر و باطن زندگی انسان را با هم در بر می‌گیرد. شهر آباد و یا کشور آباد جایی است که مردم آن در فقر زندگی نمی‌کنند و برای زنده‌بودن، سختی نمی‌کشند. نیازهای اصلی زندگی، آن‌چنان فراهم است که مردم، مجال تربیت باطنی و کسب فضایل اخلاقی و کوشش برای ارتقاء شخصیت خویش را، بدون داشتن دغدغه‌ی تأمین اوّلیات زندگی، خواهند داشت و بهره‌وری از عمر، در سطح بسیار عالی قرار دارد.
 امام باقر(ع) می‌فرمایند: من به شدت از آدمی که در تأمین امر دنیای خودش، کسل (تنبل و بی حال) است، بدم می‌آید که (مطمئناً) چنین آدمی در تأمین امر آخرت خود، کسالت (تنبلی و بی حالی) بیشتری دارد.
حال که کشور عزیز ما ایران، در مقطع بسیار مهمی از حیث تحوّل اقتصادی و برداشتن گام‌های بلند در تأمین رفاه عمومی قرار گرفته است، جا دارد یکایک مردم، برای تولید ثروت بیشتر تلاش کنند و ریشه‌های فقر را بسوزانند؛ امیدوارانه به آینده‌ای روشن نگاه کنند و محکم و استوار قدم بردارند.
 امیرالمؤمنین علی(ع) از حدیثی، کسالت (تنبلی و بی‌حالی) و عجز (ناتوانی) را به زوجی تشبیه می‌کنند که فرزند آن‌ها «فقر» است. به عبارت دیگر، به عنوان قاعده‌ای مسلّم در نظامات بشری، اگر در فرد و یا جامعه‌ای، بی‌حالی و کسالت با ضعف و ناتوانی همراه شود، نتیجه‌ی قطعی آن« فقر» است. فرقی نمی‌کند که این بی‌حالی، ناشی از چه عاملی باشد، از ناامیدی، بی‌عاری، فرومایگی و مانند آن؛ مهم این است که وجود این ویژگی، مانع حرکت و تحول است. ضعف و عجز نیز می‌تواند در حوزه‌های مختلف باشد؛ ضعف اقتصادی، ضعف علمی ـ تجربی ـ مهارتی و یا ضعف در تدبیر و برنامه. فقر هم یعنی نیاز داشتن، متّکی به غیر بودن، کاسه‌ی گدایی به دست گرفتن و محتاج این و آن بودن. فقر، ذلت می‌آورد، اسارت می‌آورد، انسان را بی هویت می‌کند و کفر و ناسپاسی را می‌زاید. در مقابل، اگر مردمی با نشاط باشند، دل و دماغ کار و جوشش را داشته باشند و نقاط عجز و ضعف خود را به قوّت تبدیل سازند، مولود مبارک این شرایط «غنا و ثروت» خواهد بود و این سنّت قطعی خداوند در جامعه است اگر ما جامعه‌ای ثروتمند می‌خواهیم، باید بیشتر کار کنیم و بهره‌ی خود را از کار کردن افزایش دهیم. بحمدالله کشور ما کشوری ناتوان و عاجز نیست. ما منابع بسیاری داریم و اندوخته‌ی عظیمی در اختیار ماست، فقط باید صادقانه، دست در دست هم دهیم و با مهر و محبّت و اعتماد و همدلی، میهن عزیز خویش را کنیم آباد. ما می‌توانیم مردمی ثروتمند و مرفّه باشیم و به برکت به کار بستن تعالیم اسلام عزیز، در دنیا و آخرت، سربلند و سرافراز زندگی کنیم.


 
 
 
 

امکانات

 

مدیر وبلاگ

 

ارتباط با ما

 

خبرنامه