سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  تعداد کل بازدید : 201124

  بازدید امروز : 13

  بازدید دیروز : 10

هیئت حضرت علی اکبر(ع)

 
ثمره اندرز، بیداری است . [امام علی علیه السلام]
 
نویسنده: حسین قیامتیون ::: جمعه 85/12/11::: ساعت 3:43 عصر

                    احسان و نیکوکاری                         (14اسفند روز احسان و نیکوکاری)
به یاد بیاورید آن لحظاتی که موجب خوشحالی کسی شده‌اید. بی‌گمان آن لحظات، از لذت‌بخش‌ترین لحظات عمرتان بوده است. همین لذت است که خیلی‌ها حاضرند برای بدست آوردن آن، از مال و امکانات خود بگذرند و به دنبال این باشند تا شرایطی فراهم شود که موجب خوشحالی دیگران شوند. «احسان» واژه‌ایست که برای همین کار، یعنی خوشحال و شادمان کردن دیگران بکار می‌رود.
«اهل احسان» یا «محسنین» نیز کسانی هستند که «احسان کردن» از جمله ویژگی‌های اخلاقی آن‌ها محسوب می‌شود. یعنی این صفت، در آن‌ها رسوخ کرده و در عمق وجود آن‌ها جای گرفته است. مانند درخت کهنسالی که ریشه‌های آن، تا عمق زمین فرو رفته و ثابت و پابرجا در مقابل تندبادها ایستاده است.
پیامبر اکرم(ص) در مورد تأثیر احسان به دیگران می‌فرمایند:

                                                     
                               
«طبیعت قلب‌های انسان‌ها، بر این سرشته شده که کسانی که به آن‌ها احسان می‌کنند را دوست بدارند و از کسانی که بدی می‌کنند تنفر داشته باشــند» (1). آن‌قدر تأثیر احسان بر انسان عمیق است که امیرالمؤمنین علی(ع) فرموده‌اند: «الانسانُ عَبْدُ الإحسانِ»(2) انسان، بنده‌ی احسان است. به تعبیر دیگر، احسان، انسان را به بند می‌کشد و به دنبال خود می‌برد. بندی که با زور و قوّه‌ی قهریه نیست بلکه تار و پود این بند، محبت عمیق احسان‌کننده به احسان‌شونده است.

هم چنان که عرض شد، به انسان، «محسن» یا «نیکوکار» اطلاق نمی‌شود مگر این که احسان او فراگیر باشد و همه را در بر بگیرد. امام علی(ع) می‌فرمایند: «المُحسنُ مَنْ عَمَّ الناسَ بالإحسانِِ»(3) محسن کسی است که دایره‌ی احسان او، همه‌ی مردم را فرا گیرد و در احسان کردن بین افراد فرق نگذارد. این‌طور نباشد که اگر از او تعریف بکنند، نام او برده شود، اسمش در جایی ثبت شود و ... آن موقع، انگیزه‌ی احسان کردن پیدا کند و اگر نه، رغبتی به آن نداشته باشد. این طور نباشد که با نزدیکانش یعنی کسانی که ارتباط او با آن‌ها عادی شده است، یک جور باشد و با غریبه‌ها یک جور دیگر. اخم و عصبانیت و عبوسی خود را به منزل ببرد و در کوچه و خیابان و در محل کار و ... گشاده‌رو و خوش برخورد باشد. اگر قرار است مایه‌ی خوشحالی دیگران شویم و باران لطف و سخاوت ما ببارد، باید بر همه‌ی بام‌ها ببارد و از لطافت آن، همه بهره ببرند، خیرخواه همه باشیم و هر کس را فراخور نیاز و شرایطش دل‌شاد کنیم. هم چنان که خداوند همیشه و تحت هر شرایطی ما را مورد لطف و احسان خود قرار داده، ما نیز به دیگران احسان کنیم و بزرگواری را از او یاد بگیریم. در ایام سال، از چهاردهم اسفندماه به نام روز «احسان و نیکوکاری» یاد شده است. گرچه همان‌گونه که عرض شد «احسان کردن» چیزی نیست که با انجام یک بار آن در سال، شخصی «محسن» و یا « نیکوکار» شود اما اگر « احسان» به صفتی پایدار در ما تبدیل نشده، همین فرصت را هم غنیمت شماریم و خود را موظف بدانیم که در این روز، دل دیگران را شاد کنیم؛ هر کسی را به نحوی. آن کسی را که با او قطع ارتباط کرده‌ایم و از او دوری گزیده‌ایم، سری بزنیم و احوالی بپرسیم. بچه‌ها را شاد کنیم، با آن‌ها به تفریحگاهی برویم و همراهشان بخندیم و بازی کنیم و نیازمندان را دریابیم. کافی است هر کدام توجهی ولو مختصر به این موضوع داشته باشیم، خواهید دید به راحتی و آبرومندانه، مشکل خیلی‌ها حل خواهد شد. 
                                                                                                      

چقدر لذت‌بخش است، خوشحالی آن کودک محروم و نیازمند، وقتی که مانند دیگر هم سن و سالان خودش، در آستانه عید نوروز، او هم، لباس نو و کفش نو دارد و در خانه‌شان شیرینی و آجیل و میوه است و پدر هم توانسته مقداری پول نو تهیه کند و برای عیدی، لای قرآن بگذارد. مطمئن باشید إن أحْسَنْتُم أحْسَنْتُم لِأ نْفُسِکم(4) اگر به دیگران احسان کنید در واقع به خود احسان کرده‌اید.

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1.     بحارالانوار،ج77، ص 140

2.     غررالحکم

3.     غررالحکم

4.     سوره‌ی اسراء، آیه 7

 


 
 
 
 

امکانات

 

مدیر وبلاگ

 

ارتباط با ما

 

خبرنامه