بازدید امروز : 18
بازدید دیروز : 18
جوانمردی در چیست؟
در کتاب اسرار التوحید آمده:
«شیخ ما (ابوسعید ابوالخیر) روزی در حمام بود و درویشی (دلاک) شیخ را خدمت میکرد و دست بر پشت شیخ میمالید و شوخ(چرک) بر بازوی او جمع میکرد، چنان که رسم قایمان (دلاکان) باشد تا آن کس ببیند که او کاری کرده است. پس در میان این خدمت از شیخ سئوال کرد که: ای شیخ، جوانمردی چیست؟ شیخ ما حالی(در همان حال) گفت: شوخ مرد به روی مرد نیاوری.»
شوخ یا همان چرک، کثیفیهای بدن انسان است. کثیفی بدن، خوشایند هیچ کس نیست و هرچه زودتر تن را از سنگینی آن سبک کنیم، بهتر است. حتی تحمل کمش هم سخت است. با این توصیف چرک و کثیفی نه تنها مایهی افتخار نیست، که موجب شرم و ننگ است. بهترین کار این است که بدون سر و صدا و نه آشکارا، بدن را از وجود آن پاک کرد.کلام حکیمانهی شیخ قاعدهای کلّی به دست میدهد، که آن چه مایهی شرم دیگران است را به رخ آنها نکشیم که اگر این کنیم، شخصیت آنها فرو میریزد، خوار و حقیر میشوند. انسانها خود از زشتیهای خود شرمناک هستند، چه رسد که بخواهیم آن را به رخ آنها بکشیم. بدتر از همه این که پا را نیز از این فراتر بگذاریم و به نقل آن برای دیگران بپردازیم.
سعادت حقیقی انسان این است که مظهر صفات و اسماء الهی شود و به عبارت دیگر چگونه بودن را از خدا یاد بگیرد. از جمله صفات الهی «ستارالعیوب» بودن اوست با تجلی این صفت در انسان، پوشاندن معایب دیگران به خلقی ثابت و راسخ در فرد تبدیل میشود، طوری که از بر ملا کردن رفتار زشت و خطاهای مردم انزجار پیدا میکند، برخلاف این که بسیاری از این کار لذت میبرند و با ذکر معایب دیگران و تحقیر و کوبیدن شخصیت آنها امید دارند خود شخصیتی بیابند و یا از این طریق توجهات را به سوی خود جلب کنند. چنین افرادی به علت پستی ذات خود همانند مگسانی میمانند که در گوشه و کنار خرابهها بدنبال کثافات میگردند و بر روی آن بنشینند و ارتزاق از گل و شکوفههای خوشبو، اساساً با طبع نازل آنها همخوانی ندارد. جالب این است که خداوند، قواعد این عالم را به گونهای قرار داده که اگر انسان، نسبت به پوشاندن معایب دیگران و حفظ آبروی آنها، هتاک و بیمبالات باشد، خداوند نیز زشتیها و معایب او را آشکار میسازد. از امام صادق(ع) نقل شده است که خداوند برای بنده مؤمنش، چهل (لایه) محافظ قرار داده است. هرگاه او گناه کبیرهای انجام دهد، یکی از آن (لایههای) محافظ، زایل میگردد. (منتهی) اگر او از برادر مؤمنش عیبگیری کند و عیب او را که متوجه شده برملا سازد، خداوند تمام آن (لایههای) محافظ را از او بر میدارد و بدون هیچ ستر و پردهای باقی میماند، طوری که در آسمان بر سر زبان ملائک و در زمین بر سر زبان مردم، مفتضح میگردد.(1)
البته اشتباه نشود، بحث ما، متجاهرین به فسق که آشکارا گناه میکنند و از انجام علنی کارهای زشت، ابایی ندارند را شامل نمیشود. صحبت در مورد کسانی است که از این که دیگران خطا و اشتباه آنها را بفهمند، ناراحت و خجالت زده میشوند. عفو و بخشش خداوند نیز تا جایی نصیب انسان میشود که او زشتیهای عمل خود را بپوشاند و از اطلاع دیگران بر آن، بیمناک و شرمناک باشد. از رسول الله الاعظم(ص)، نقل شده است که فرمودند: «همهی امت من مورد عفو الهی قرار میگیرند، جز تجاوزکنندگان، کسانی که عمل زشتی را شبانگاهان، مرتکب میشوند و خداوند آن را میپوشاند اما صبح که میشود خودشان آن چه شب، انجام دادهاند را برای دیگران نقل میکنند»(2).
ما حتی اگر نسبت به خطای دیگران، علم و از آن اطلاع کامل داشته باشیم، هیچ گاه نبایستی آن را به رخ آنها بکشیم، خصوصاً اگر فرد مورد نظر، منکر انجام آن باشد. نکند بر اعتقاد و یا ادعای خود اصرار کنیم و کار را به آوردن شواهد و دلایل بکشانیم. منع از انجام این نوع کارها، آن قدر شدید است که حتی اگر با عمل زشت دیگران مواجه شدیم و طرف مقابل فهمید که ما از عمل او اطلاع یافتهایم، باز هم ظاهر رفتار خود را بایستی به گونهای نشان دهیم که اصلاً ما متوجه کار او نشدهایم و خیلی عادی با او برخورد کنیم. در همین ارتباط در حدیثی از امام کاظم(ع) آمده است که مردی خدمت آن حضرت رسید و عرض کرد، فدایت شوم، از یکی از برادران دینی، کاری نقل کردند که من آن را ناخوش داشتم. از خودش پرسیدم، انکارکرد؛ در حالی که
جمعی از افراد مورد اعتماد، این مطلب را از او نقل کردهاند. امام فرمود: «گوش و چشم خود را در مقابل برادر مسلمانت تکذیب کن. حتی اگر پنجاه نفر سوگند خوردند که او کاری کرده و او بگوید نکردهام، از او بپذیر و از آنها نپذیر، هرگز چیزی که مایهی عیب و ننگ اوست و شخصیتش را از میان میبرد، در جامعه پخش مکن که از آنها خواهی بود که خداوند درباره آنها در قرآن (سوره نور آیه 19) فرموده:«کسانی که دوست دارند، زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکی برای آنان در دنیا و آخرت است و خداوند میداند و شما نمیدانید»(3). البته این موضوع استثناهایی مانند شهادت در دادگاه دارد، یا مواردی که برای نهی از منکر، راهی جز پرده برداشتن از زشت کاری یک نفر وجود ندارند.
ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
1. بحارالانوار، ج73، ص 361
2. کنزالعمال، مطلب 10338
3. تفسیر نورالثقلین، ج 2، ص 582
سایر یادداشت ها
[ پـروفـایل | ایــمــیــل | خـــانـــه ]
لینک دوستان
فهرست موضوعی یادداشت ها
خبرنامه