بازدید امروز : 54
بازدید دیروز : 11
شکی نیست که هر موفقیتی، متکی به "امید" است و هر انسانی در حرکت به سوی اهدافش، با قوّتی که امید در قلب او ایجاد کرده، قدم بر میدارد. تلازم بین "موفقیت" و "امید" آن چنان عمیق است که هیچگاه این دو را از هم جدا ندیدهایم. انسانهای موفق، همه امیدوار و انسانهای امیدوار همه موفق بودهاند. این قاعدهی حتمی نظام آفرینش است و اگر گفته شود مواردی برخلاف این بوده، مسلّم بدانیم که در آنجا موفقیت و امید و یا یکی از آن دو، حقیقی نبودهاند. والاّ موفقیت حقیقی، به پشتوانهی امید تحصیل میشود و امید حقیقی، منجر به موفقیت قطعی خواهد شد. امیدواری، خیال پردازی نیست، بلکه واقعبینی و شناسایی صحیح از قواعد حاکم به نظام آفرینش است. انسان امیدوار مطمئن است، اولاً دنیا با تمام گستردگی و تغییرات آن، در یَد قدرت خداوند است؛ ثانیاً برای وقوع هر حادثه و یا تغییری، لازم است علل و عوامل آن فراهم شود؛ ثالثاً بسیاری از این علل برای ما شناخته شده نیستند و تنها آنهایی برای ما معلوم است که یا به تجربه قطعی یافته باشیم و یا این که خداوند که خود خالق نظام آفرینش است، به ما شناسانده باشد.
بنابراین شخص امیدوار یا با تکیه به تجربه قطعی خود و یا به استناد تعریفی که خداوند از نظام آفرینش داشته است و یا با ایمان به قدرت نامحدود خداوند، قلبش آشکارا به او گواهی میدهد که آن چه مقصود اوست، محقق خواهد شد. امیدی که به این ترتیب حاصل شود، " امید صادق" نامیده میشود و غیر آن "امید کاذب" خواهد بود. امید به هر چیزی یعنی طالب آن بودن و برای آن انگیزه داشتن. کسانی که میگویند به فلان چیز امیدواریم ولی شوقی به آن ندارند و در طلب آن برنمیآیند در واقع امیدوار نیستند. امیرالمؤمنین علی(ع) میفرمایند: کُلُّ راجٍ طالبٌ ـ هر امیدواری طالب است(1). آن که در طلب چیزی است، اول جستجو میکند که آن کجاست، سپس به سمت آن میل میکند و خود را در جهت آن قرار میدهد. نمیشود که انسان در طلب چیزی باشد، اما جهت و میلش در خلاف آن باشد. نکته دیگر این که، شخص امیدوار، در طلب امید خودش قدم بر میدارد و حرکت میکند. یعنی علاقه و میل داشتن به هدف کافی نیست بلکه باید عمل و سعی کرد. قرآن در توصیف کسانی که به رحمت الهی امید دارند، میگوید: اینها کسانی هستند که رنج هجرت و مجاهدت در راه خدا را بر خود میپذیرند تا این که به کلید عمل تمامیگرفتاریهای دنیا و آخرت دست یابند و مشمول رحمت پروردگار شوند(2).
مرتبهی امید، بسته به آن چیزی است که امید به آن بسته میشود. هر چقدر آن از کمال و زیبایی بیشتر برخوردار باشد، مرتبهی آن عالیتر است. کاملترین و زیباترین موجود عالم که در وجود او هیچ گونه نقص و زشتی راه ندارد، خداوند عزیز است و ایدهآلترین شکل زندگی که انسان در آن در کمال آرامش و آسایش و برخوردار از نعمتهای مختلف و بدون هیچ رنج و زحمتی بسر میبرد، زندگی آخرت است. امید به خدا در حقیقت یعنی امید به کسی که سرآمد تمام فضایل و کمالات و خالی از هرگونه عیب و نقص است. کسی که هر امتیازی در سایهی امتیاز وجود او رنگ مییابد و هر قلهای در پای قلهی وجود او بلندایش تعریف میشود.
کسانی که به خدا امید دارند، خواهان تمام چیزهایی هستند که بهرهای از کمال، نعمت و فضیلت داشته باشند. اینان میکوشند و میجوشند تا قدمی به پیش بگذارند. علمی، قدرتی، سخاوتی، ثروتی و ... کسب کنند تا به منبع حقیقی تمام اینها، یعنی خداوند، واصل شوند. کسانی که دل به زندگی آخرت بستهاند، در دنیا به گونهای زندگی میکنند که منافع آخرتی آنها تأمین شود و توشهای از آن بر میدارند که در آخرت به کارشان آید. آنها میکوشند تا دنیای خویش را آباد کنند، آبادتر از آنچه پیشینیان کرده بودند. آبادی در دنیای آنها، نه برای "ماندن" که برای "رفتن" تعریف میشود. امیدواران به جهان آخرت میکوشند، تلاش میکنند و همواره در تکاپو هستند تا با آبادسازی دنیا و کسب رفاه بیشتر از ظرفیت و فرصت عمر دنیایی خود، برای زندگییی پایدار و مملو از نعمتهای مختلف در آخرت بهره ببرند. قرآن در آیهی 21 سورهی احزاب، امیدواران حقیقی به خدا و زندگی آخرت را کسانی معرفی میکند که رسولالله اعظم(ص) را سرمشق زندگی خود قرار میدهند و میفرماید با پیروی از این اسوهی حسنه است که امید آنها، صادق و راهگشا خواهد بود. پیامبر(ص) عالیترین مرتبهی ممکن از امید به خداوند و زندگی آخرت را داشت، لذا در محدودهی عمر خود، هیچ کس به لحاظ نشاط، غیرت و حمیت برای نیل به اهداف و کسب پیشرفتهای مختلف در تمامی شؤون دینی، اجتماعی و اقتصادی، به پای ایشان نرسید. آنچنان به وعدههای الهی و قواعد حاکم بر عالم دلگرم بود که با صلابت و اطمینان، تمام مشکلات فراروی جامعهی اسلامی آن وقت را، یکی پس از دیگری از پیش رو بر میداشت.
با این توصیف، امید حقیقی که از آن موفقیت حقیقی حاصل میشود، مبتنی بر داشتن رفتارها و باورهای صحیح در قبال خداوند است و این که به این معنا مؤمن باشیم که همهی امور در ید قدرت اوست و در عمل، ما به قواعد عالم احترام بگذاریم و پایبند به آن باشیم. از جمله قواعد اصلی این است که لیس للانسان الا ما سعی ـ نیست برای انسان جز آنچه تلاش میکند.
1. بحارالانوار، ج 69، ص 398
2. سورهی بقره، آیه 218
سایر یادداشت ها
[ پـروفـایل | ایــمــیــل | خـــانـــه ]
لینک دوستان
فهرست موضوعی یادداشت ها
خبرنامه