بازدید امروز : 13
بازدید دیروز : 31
زیرآب زنی
واژه آشنایی است. خیلی هم نیاز به توضیح ندارد و مفهوم آن روشن است. گاه خودمان قربانی آن بودهایم که در این مواقع با گوشت و پوست، درکش کردهایم و گاه شاهد آن بودیم و همچون فیلمی از ابتدا تا انتهای آن را دنبال کردهایم و گاه خدای ناکرده، خود در مقام زیرآبزنی از دیگران برآمدهایم، هر چند ممکن است ندانسته این کار را انجام داده باشیم.
در لغت، «زیرآب» به مجرایی میگویند که از طریق آن، آب از ته مخازن خارج میشود و «زیرآبزنی» یعنی خارج کردن آب مخازن از این طریق. اعتبار و ارزش مخزن به آبی است که در آن است و بدون آن ارزش و اعتباری ندارد. آنهایی که زیرآب دیگران را میزنند، در واقع اعتبار آنها را زایل میکنند، حال یا تمام آن و یا بخشی از آن. زیرآبزنی نوعاً با
پنهانکاری همراه است و شخصی که زیرآبش خورده میشود در حالت غفلت قرار دارد و وقتی متوجه میشود، که اعتبارش از دست رفته است. باید توجه داشت که اعتبار هرکس، محصول تلاش و دستآوردهای او در طول زندگی است و آبروی او محسوب میشود و از همین جهت حرمت دارد.
به نظر میرسد هر جا رقابتی باشد، عرضه، کم، و متقاضیان فراوان باشند و منافع و سودهای قابل توجه وجود داشته باشد، امکان «زیرآبزنی» بیشتر است. مانعی ایجاد میکنند تا بهره و منفعتی از یکی سلب و به دیگری جلب گردد. در بررسی این که زیرآبزنی معلول رسوخ چه صفتی در آدمی است، معلوم میشود «حسادت» نقش اصلی را در بروز چنین رفتاری ایفا میکند. هرگاه آرزو داشته باشیم تا نعمت، امتیاز و امکان خوب دیگران زایل شود در حالی که مستحق آن هستند، به چنین ویژگییی حسادت میگویند. این صفت، آنگاه تشدید میشود که شخص حسود در رفتار خودش نیز آن را بروز دهد و تلاش کند تا نعمت یا امتیاز مورد نظر از آن فرد زایل شود و بدتر از همه اینکه، به این مقدار هم اکتفا نکند و آنچه از دست او خارج شده را برای خود بطلبد. به این ترتیب، «زیرآب زنی» همان مرحلهی شدت یافتهی حسادت است که در رفتار بروز یافته است و طرح و توطئهای پنهانی چیده میشود تا ارادهی شخص حسود محقق گردد.
امام صادق(ع) در بیان عوامل حسد میفرمایند: حسد از تاریکی قلب و از انکار نعمتهای خداوند نسبت به افراد سرچشمه میگیرد و این دو ]تاریکی قلب و ایراد به اینکه چرا خدا به مردم نعمت داده است[ دو بال کفر است. تاریکی قلب، ریشه در گناه و نافرمانی خدا دارد و موجب میگردد که ظرفیت فرد، بسته و محدود گردد. از همین رو مؤمنین و پرهیزکاران حقیقی دچار حسادت نمیشوند و در رفتار آنها زیرآبزنی دیده نمیشود. آنها از این که خداوند نعمتی را به دیگران داده، نه تنها رنج نمیبرند که خوشحال میشوند. آنها دوست دارند همه رشد کنند، مفید به حال جامعه باشند، زندگیشان روز به روز بهتر شود، به مدارج عالی دست یابند، آبرو و عزّت پیدا کنند و دارای فضایل و کمالات باشند. علت چنین رویکردی نیز این است که رشد و سعادت، رفاه و اعتبار و امتیازاتی از این قبیل، چیزی است که خداوند بر انسان میپسندد و جزء اهداف آفرینش است، لذا مؤمنین وقتی مطلع میشوند دیگران بر اساس استحقاقی که داشتهاند، صاحب نعمت و امتیازی شدهاند، از آن شادمان میشوند چون میبینند آنچه خداوند میپسندیده و به آن رضایت داشته، محقق شده است. در مقابل، اگر حسد ورزیده شود، در واقع ایمان به مخاطره میافتد و رابطهی انسان حسود با خداوند قطع میگردد، همچنان که حضرت علی(ع) میفرمایند: «حسد، ایمان را در قلب انسان میمیراند همانگونه که آب، برف را از بین میبرد.» و یا امام صادق(ع) که میفرمایند: «اِنَّ الحَسَدَ یَأکُلُ الایمانَ کَما تأکُلُ النارُ الحطب– حسد، ایمان را میخورد همانطور که آتش، هیزم را از بین میبرد.». شخص حسود که در مقام زیرآبزنی بر میآید پیش از آنکه به دیگران صدمه و آسیبی برساند، خود در معرض ضرر و زیان و آسیب قرار میگیرد. در احادیث، عوارض سوء متعددی برای حسد برشمرده شده است، ذیلاً به مواردی از آن که از امام علی(ع) نقل شده است اشاره میشود:
الحسدُ یفنی الجسد ـ حسد بدن انسان را از بین میبرد. علامه شوشتری از قول اصمعی نقل میکند که عرب صحرانشینی را دیدم که 120 سال از عمر او گذشته بود پرسیدم چه چیز سبب شد که عمر تو اینقدر طولانی شود؟ گفت: بخاطر اینکه حسد نورزیدم.
ما رأیت ظالما أشبه بمظلوم من الحاسد : نفَسٌ دائم ، وقلبٌ هائم ، وحزنٌ لازم ـ ظالمی چون شخص حسود را ندیدم که به مظلوم شبیهتر باشد: او جانی سرگردان، دلی ناآرام و بیتاب و اندوهی پیوسته دارد.
الحسد حبس الروح ـ حسادت زندان روح است.
الحسود لا یسود ـ شخص حسود آقایی نمیکند (و هیچگاه مورد احترام قرار نمیگیرد)
الحسود کثیرُ الحسراتِ متضاعفُ السیئات - حسود بسیار افسوس خورد و گناهش دو چندان باشد.
سایر یادداشت ها
[ پـروفـایل | ایــمــیــل | خـــانـــه ]
لینک دوستان
فهرست موضوعی یادداشت ها
خبرنامه