سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  تعداد کل بازدید : 200949

  بازدید امروز : 34

  بازدید دیروز : 11

هیئت حضرت علی اکبر(ع)

 
از آن هنگام که حق را به من نمودند در آن دو دل نگردیدم . [نهج البلاغه]
 
نویسنده: حسین قیامتیون ::: یکشنبه 87/1/25::: ساعت 3:44 عصر

نوآوری و شکوفایی

هر ساله در آغاز سال نو رهبر معظم انقلاب اسلامی عنوانی را برای سال انتخاب می نمایند. این سنت نیکو در نامگذاری هر سال موجب می شود تا در طول سال، عنوان انتخاب شده مورد توجه ویژه همگان قرارگیرد و با الهام گرفتن از آن، رفتارهای شخصی، اجتماعی و سازمانی شکل گیرد.

                                                               
مطالب زیادی پیرامون نام برگزیده شده گفته و نوشته می شود و افراد زیادی در تلاش برای فرهنگ سازی پیرامون آن بر می آیند تا در طول یک سال نه تنها با مفهوم نام برگزیده شده آشنا شویم بلکه نتیجه توجه به آن در رفتار و عملکرد ما نمایان شود
.نامگذاری سال 1387 نیز که مزیّن
به نام « نوآوری وشکوفایی» شده است فرصت مغتنمی پدید آورده تا پیرامون این دو مقوله بسیار مهم در حیات ملت وکشور کار شود و توجهات، جلب آن گردد. ما نیز به سهم خود می کوشیم تا در نوشته هایی از این قبیل، در حد امکان، درباره موضوعات مرتبط با عناوین انتخاب شده مطالبی را عرض کنیم و قدمی در جهت فرهنگ سازی پیرامون آن برداریم.
نوآوری و شکوفایی به اصطلاح از امور فرایندی هستند؛ یعنی مجموعه
ای از عوامل وشرایط می بایست دست به دست هم دهند تا نوآوری و شکوفایی حاصل شود.
عوامل موافق  و مؤثر حضور داشته  باشند و عوامل مزاحم نباشد. شخصی که می خواهد نوآوری داشته باشد و یا به دنبال به نتیجه رسیدن و شکوفا شدن کارها و استعدادهایش است اگر عواملی که به دست خود اوست را مهیا کند و شرایط بیرونی نیز فراهم باشد نوآوری و شکوفایی محقق خواهد شد و الّا با نبود آنها نتیجه مورد نظر به دست نخواهد آمد. بنابر این بهتراست اول نقش خود را در این امور بشناسیم و در جهت ایفای آن برآییم و سپس معلوم شود دیگران در این باره چه مسوولیت ونقشی را دارند.
سخن را با نوآوری آغاز می کنیم.
نوآوری یعنی آورده جدید.
گاه این آورده یک روش و طریقه جدید است و گاه یک تولید و یا محصول جدید. محدوده ای را که می توان در آن نوآوری داشت نیز بسیار وسیع است و تقریباً تمام شؤون زندگی انسان را در بر می گیرد .
ما اگر به اطراف خود نگاه کنیم کالاهایی که ازآن استفاده می کنیم و یا روش هایی که برای انجام امور به کار می بندیم و حتی سخن گفتنمان که از آن طریق مقاصد مورد نظر خود را به دیگران منتقل  می کنیم، تماماً محصول نوآوری است و به عبارت دیگر زندگی امروز بشر محصول نوآوری گذشتگان است.
و آینده محصول تلاشی است که مردم امروز در نوآوری از خود نشان می دهند. نوآوری نیز از نیاز به تغییر و تحول پدید می آید،
یعنی این که نباید به شرایط کنونی که در آن قرار داریم و به امکاناتی که از آن استفاده می کنیم، اکتفا نماییم.
این درسی است که طبیعت به ما می دهد، طبیعتی که همه چیز در آن در حال نو شدن و تغییر است. شاید اگر درخت را به حال خود واگذار کنیم دوست داشته باشد برای سالهای طولانی در خواب زمستانی بماند اما رشد، تنومندتر شدن و بار و میوه داشتن منوط به تغییر و حرکت است و با تغییر شرایط بیرونی و گرمتر شدن هوا و....و همراهی درخت با آن این امکان برای او فراهم می شود.
انسان نیز عیناً همین طور است اگر او را به حال خود رها کنیم و فشارهای بیرونی نباشد هیچ گاه میل نخواهد داشت رَویه هایی که به آن خوی گرفته است را کنار بگذارد و اما اگر او به اموری مانند محدود بودن طول عمر و ضرورت بهره گیری هر چه بیشتر از آن، محدویت منابع مختلف (انرژی، خاک، آب و....) و ضرورت هر چه بهتر استفاده کردن از آن ها و سایر محدودیت ها بنگرد، خواهد دید که چاره ای جز نوآوری ندارد. به عبارت دقیق تر نوآوری، رمز بقای بشر است و اگر ملتی بخواهد باقی بماند، خصوصاً این که خواسته باشد مستقل و عزّتمند زندگی کند، بایستی نوآوری در آن تبدیل به فرهنگ وخواست عمومی شود.
از نگاه دینی نیز انسان مؤمن کسی است که در حالت خوف و رجا قرار دارد و مادام که این حس در او وجود داشته باشد در حرکت، پویایی و نوآوری خواهد بود. خوف و یا همان ترس مؤمن از این است که نتواند از فرصتی که خداوند در دنیا نصیب او کرده و امکاناتی که برای او فراهم کرده به خوبی استفاده کند ویا خدای ناکرده به غلط استفاده کند و در پیشگاه الهی جوابی نداشته باشد و مورد عقوبت قرار گیرد و امیدش به این است که آنچه در بهره گیری صحیح از فرصت ها و نعمت های خداوند داشته به کار او آید و مورد رحمت الهی قرار گیرد. این حالت موجب می شود که او به انجام کار با بهره وری هر چه بیشتر علاقمند و انگیزه مند شود و این یعنی همان چیزی که موجب حرکت او به سمت نوآوری های بیشتر    می شود.
امام صادق (ع) می فرمایند:
تو مؤمن نخواهی بود جز این که در خوف ورجا (ترس و امید ) باشی و در این حالت نخواهی بود جز این که در عمل به لوازم آن چه از آن می ترسی و یا به آن امید داری پایبند باشی.(1)
از جمله مواعظ لقمان حکیم به فرزندش که از قول امام صادق (ع) نقل شده این است که
فردا که در پیشگاه الهی می ایستی از چهار چیز از تو سؤال می کنند: 1 ـ جوانیت که در چه کاری آن را گذراندی2ـ عمرت که چگونه آن را به پایان رساندی 3ـ اموال و دارایی هایت که از چه راهی آن را کسب کردی4ـ و چگونه آن را هزینه کردی، پس برای آن روز خودت را مهیا وجوابی را آماده کن.(2)
با همین مضامین سخنان دیگری از معصومین(ع) نقل شده است که ما از ذکر آن در این جا پرهیز می کنیم. نکته مهمی که از این تذکرات بدست می آید این است که سرمایه انسان در این دنیا محدود و ناپایدار است از این رو همواره باید توجه او به هر چه بهتر استفاده کردن از این سرمایه باشد و این نگاه موجب می شود تا او در مسیری حرکت کند که در آن رشد و نوآوری داشته باشد این امری است که به عنوان یک مسؤولیت دینی از انسان خواسته شده و بایستی در پیشگاه الهی نسبت به آن جوابگو باشد.(ادامه دارد)

ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ 

1-بحارالانوار ج 78ص112

2-بحار الانوار ج 73 ص 69

 


 
 
 
 

امکانات

 

مدیر وبلاگ

 

ارتباط با ما

 

خبرنامه