بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 16
زندگی برای ابدیت
پس از این دنیا حیات دیگری است به نام "برزخ" و پس از آن با عالم دیگری روبرو هستیم به نام "آخرت"؛ برزخ با "مرگ" آغاز می شود و آخرت با "قیامت"؛ در هر یک از این دو عالم، ما دارای حیات هستیم، منتها هر یک شرایط و ویژگی های خودش را دارد. همچنان که زندگی انسان، پیش از ورود به این دنیا در رحم مادر، ویژگی هایی کاملاً متفاوت از زندگی او در دنیا دارد در برزخ نیز همینطور است. برزخ، متفاوت از دنیا است و آخرت هم متفاوت از برزخ. پیش از ولادت، هیچ مسئولیت و تکلیفی متوجه ما نیست، اما در مقابل در دنیا پس از آنکه به مرتبه فهم و بلوغ رسیدیم مکلف می شویم و باید در برابر کارهایی که با آزادی، اختیار و آگاهی خود، انجام می دهیم جوابگو باشیم. "مسئولیت"، ویژگی آشکار زندگی انسان در دنیا است. بنابر آموزه های دینی در برزخ دیگر تکلیفی متوجه انسان نیست و آنچه کیفیت زندگی را در آن عالم رقم می زند شخصیتی است متشکل از اعتقادات، باورها، ارزش ها و خصوصیات تثبیت شده نفسانی فرد که در دنیا به دست آمده و اضافه می شود بر آن پیامدهای عمل او در دنیا و کارهای نیکی که دیگران به قصد سهیم کردن وی در ثوابش انجام می دهند. برآیند این دو عامل اخیر و شخصیت حقیقی منتقل شده فرد از دنیا به برزخ، کیفیت زندگی شخص را در عالم برزخ تعیین می کند. با رخداد قیامت که اولین مرحله از زندگی ابدی انسان در آخرت است دنیا و برزخ، هر دو، پایان می پذیرند و این در واقع نقطه نهایی تغییر و سرمایه شخصیتی هرکس محسوب می شود. با این سرمایه است که کیفیت زندگی فرد در آخرت معلوم می شود، حتی این که این فرد مشمول شفاعت بشود و یا نشود باز هم منوط به سرمایه ای است که از دو عالم دنیا و برزخ با خود برده است. آخرت، هیچکدام از ویژگی های دو عالم دنیا و برزخ را ندارد و در آنجا حیات انسان، ابدی است و ابدی بودن چیزی است که انسان فقط آن را در آخرت تجربه می کند.
بله، باید بدانیم و ایمان داشته باشیم که ما برای آخرت که همان زندگی ابدی باشد خلق شده ایم. این چیزی است که باید همواره متوجه آن باشیم. این چند ده سال زندگی معمولی در دنیا در مقابل زندگی ابدی، چیزی در حدود صفر است. ارزیابی درست از هرکدام از این دو عالم و پایبند بودن به لوازم آن موضوعی است که بیش از هر عامل دیگری می تواند جهت گیری و چارچوب های زندگی ما را در دنیا معلوم کند. یقیناً حال و هوا، اولویت ها و بایدها و نبایدهای کسی که در زندگی دنیا، آخرت را هدف خود قرار داده با کسی که غافل از آن است خیلی متفاوت است.
اولین تفاوت آن این است که انسان ِبا هدف آخرت، بهره ابدی از زندگی دنیا می برد و انسان ِغافل از آخرت، بهره بسیار محدود، گذرا و آنی از آن دارد. انسان ِآخرتی بودن، منافاتی با بهره برداری از دنیا و استفاده از آن ندارد اما انسان دنیایی مادام که هدفش دنیوی است هیچگاه نمی تواند از کارهایی که انجام می دهد بهرة آخرتی یا همان ابدی را ببرد. در دنیا ما دو نوع عمل داریم، یکی اعمالی که اساساً به زندگی انسان در این دنیا مربوط است، مانند کسب و کار، زاد و ولد، تفریح و گردش، اکتشاف و نوآوری علمی، غذا خوردن و لباس پوشیدن و ... و دیگری اعمالی چون نماز، روزه، حج، دعا و ... که هدف اولی در آنها دارای جنبه اخروی است و برای زندگی ابدی طراحی شده است، هرچند که این امور دارای نتایج مثبتی در زندگی دنیایی انسان نیز هستند. در اینجا سئوال این است که از کدامیک از این اعمال می توان بهره ابدی برد و در آخرت استفاده کرد؟
پاسخ این است که اولاً در این دنیا کلیه اعمالی که هدف اولی در آنها آخرت است مانند نماز، روزه و ... را باید بجا بیاوریم، خصوصاً آن مواردی که در شرع مقدس، واجب شمرده شده، یعنی اعمالی که برای داشتن راحتی و لذت های ابدی حتماً به آن نیاز داریم. ثانیاً هم این اعمال را با قصد و نیت کسب رضایت و قُرب الهی انجام دهیم و هم آن دسته دیگر از اعمال را که لازمه زندگی در دنیا است. هرقدر در این موضوع، خلوص نیت ما بیشتر باشد سرمایه حقیقیِ بیشتری را برای بهره برداری در آخرت ایجاد می کند و در این بحث چیزی که بیشتر اهمیت دارد همین خلوص و نیت پاک است و کمّیت در مرتبه بعدی قرار می گیرد.
علامه طباطبایی در تفسیرالمیزان، ذیل آیه 15 سوره هود که به همین بحث ما نیز مرتبط است، حدیثی از پیامبر اکرم(ص) نقل می کنند که مناسب است ما در اینجا نیز آن را بیاوریم: « هنگامی که روز قیامت برپا می شود، پیروان من سه گروه می شوند: گروهی که خدا را با اخلاص پرستش می کردند و گروهی از روی ریا و گروهی به خاطر این که به دنیا برسند. در آن روز، خدا به کسی که او را به خاطر دنیا پرستش کرده می فرماید: به عزت و جلالم سوگندت می دهم بگو هدفت از عبادت من چه بوده است؟ آن شخص می گوید: دنیا. خداوند می فرماید: بنابراین آنچه اندوختی برای تو سودی ندارد و به آن باز نمی گردی؛ او را به سوی آتش ببرید. سپس به آن کس که او را از روی ریا عبادت کرده می فرماید: به عزت و جلالم سوگندت می دهم بگو هدفت از عبادت من چه بوده است؟ او در پاسخ می گوید: ریا و خودنمایی. خداوند می فرماید: چیزی از عبادتی که ریاکارانه انجام داده ای به سوی من صعود نمی کند و امروز هیچ سودی برای تو ندارد. او را به سوی آتش ببرید. آنگاه به کسی که او را خالصانه عبادت کرده می فرماید: به عزت و جلالم سوگندت می دهم بگو چه هدفی از عبادت من داشتی؟ او می گوید به عزت و جلالت سوگند که تو از من آگاه تری. من فقط تو را برای به دست آوردن خشنودی ات و رسیدن به سرایت، بهشت، می پرستیدم. خدا می فرماید: بنده ام راست می گوید. او را به بهشت ببرید».(1)
............................................................................
سایر یادداشت ها
[ پـروفـایل | ایــمــیــل | خـــانـــه ]
لینک دوستان
فهرست موضوعی یادداشت ها
خبرنامه